صوم. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). صیام. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). روزه دار بودن: رندی که بخورد وبدهد به از عابدی که روزه دارد و بنهد. (گلستان). شنیدم که نابالغی روزه داشت بصد محنت آورد روزی بچاشت. سعدی (بوستان). روزه دار و بدیگران بخوران نه مخور روز و شب شکم بدران. اوحدی. در تمام عمر زاهد روزه نتوان داشتن روزی خود را چرا باید از این امساک خورد. سلیم (از آنندراج)
صوم. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). صیام. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). روزه دار بودن: رندی که بخورد وبدهد به از عابدی که روزه دارد و بنهد. (گلستان). شنیدم که نابالغی روزه داشت بصد محنت آورد روزی بچاشت. سعدی (بوستان). روزه دار و بدیگران بخوران نه مخور روز و شب شکم بدران. اوحدی. در تمام عمر زاهد روزه نتوان داشتن روزی خود را چرا باید از این امساک خورد. سلیم (از آنندراج)
مجازاً، خوش داشتن: تو طبع و دل را هم شاد و تازه دار همی که خسروی بتو تازه ست و مملکت بتو شاد. مسعودسعد. ، تجدید کردن. از نو بکاربردن. احیا کردن: در توحید زن کآوازه داری چرا رسم مغان را تازه داری ؟ نظامی. ، مجازاً، خوشروی و خندان بودن. شادمان داشتن چهره. بشاش بودن. خود را شاد و مسرور نشان دادن. روی را تازه ساختن: نشستیم هر دو برامش بهم بمی تازه داریم روی دژم. فردوسی. ما را همی بخواهی پس روی تازه دار تا خواجه مر ترا بپذیردز من مگر. فرخی. چشم امید بمژگان ترخود داریم روی خود تازه به آب گهر خود داریم. صائب
مجازاً، خوش داشتن: تو طبع و دل را هم شاد و تازه دار همی که خسروی بتو تازه ست و مملکت بتو شاد. مسعودسعد. ، تجدید کردن. از نو بکاربردن. احیا کردن: در توحید زن کآوازه داری چرا رسم مغان را تازه داری ؟ نظامی. ، مجازاً، خوشروی و خندان بودن. شادمان داشتن چهره. بشاش بودن. خود را شاد و مسرور نشان دادن. روی را تازه ساختن: نشستیم هر دو برامش بهم بمی تازه داریم روی دژم. فردوسی. ما را همی بخواهی پس روی تازه دار تا خواجه مر ترا بپذیردز من مگر. فرخی. چشم امید بمژگان ترخود داریم روی خود تازه به آب گهر خود داریم. صائب
اگر کسی بیند روزه داشت و قرآن یا تسبیح و یا تهلیل میخواند، دلیل که از حرام خوردن و گناه کردن توبه کند. اگر بیند با روزه غیبت مردمان می کرد و یا سخنهای فحش گفت، دلیل بود که طاعت و عبادت برپاکند، ولی در راه دین راستگو نباشد. محمد بن سیرین روزه داشتن درخواب، بر ده وجه بود. اول: بزرگی. دوم: ریاست. سوم: تندرستی. چهارم: مرتبه. پنجم: توبه از گناهان. ششم: ظفریافتن بر دشمن. هفتم: زیادی نعمت. هشتم: حج گذاردن. نهم: غزا کردن. دهم: دلیل که او را پسری آید، . اگر بیند در ماه رمضان روزه بود. دلیل بود بر گرانی و تنگی طعام. بعضی معبران گویند دلیل بود بر تندرستی دین حق تعالی و فرج یافتن از غم و ایمن گشتن از بیماری و گذران وام و از رنج و سختی رستن بود، خاصه چون در ماه رمضان بود.
اگر کسی بیند روزه داشت و قرآن یا تسبیح و یا تهلیل میخواند، دلیل که از حرام خوردن و گناه کردن توبه کند. اگر بیند با روزه غیبت مردمان می کرد و یا سخنهای فحش گفت، دلیل بود که طاعت و عبادت برپاکند، ولی در راه دین راستگو نباشد. محمد بن سیرین روزه داشتن درخواب، بر ده وجه بود. اول: بزرگی. دوم: ریاست. سوم: تندرستی. چهارم: مرتبه. پنجم: توبه از گناهان. ششم: ظفریافتن بر دشمن. هفتم: زیادی نعمت. هشتم: حج گذاردن. نهم: غزا کردن. دهم: دلیل که او را پسری آید، . اگر بیند در ماه رمضان روزه بود. دلیل بود بر گرانی و تنگی طعام. بعضی معبران گویند دلیل بود بر تندرستی دین حق تعالی و فرج یافتن از غم و ایمن گشتن از بیماری و گذران وام و از رنج و سختی رستن بود، خاصه چون در ماه رمضان بود.